جدول جو
جدول جو

معنی حسن اسوانی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن اسوانی
(حَ سَ نِ اَ)
ابن علی بن قاضی رشید ابراهیم بن حسین بن زبیر غسانی، مکنی به ابومحمداهل اسوان مصر و ملقب به قاضی مهذب بود. در 516 هجری قمری درگذشت. او راست: ’تفسیر القرآن’ در پنجاه جزء و دیوان شعر و ’الانساب’. (هدیه العارفین ج 1 ص 279)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ حَ)
مکنی به ابومحمد. در مکه حدیث میکرد و در سال 242 هجری قمری درگذشت. او راست: ’المسند فی الحدیث’. (هدیهالعارفین ج 1 ص 267)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ اَ)
ابن علی بن ابراهیم بن یزداد، مکنی به ابوعلی مقری شامی (362- 446هجری قمری). او راست: ’الاقناع’ در قرائت و نه کتاب دیگر او نیز در هدیهالعارفین (ج 1 ص 275) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(اَرْ رَ / اَ رَ / اَ)
حسن بن محمد بن الحسن بن یزداد بن مهران. وی از پدر خود محمد بن الحسن و محمد از پدر خویش حسن سماع دارد و حسن از یحیی بن معین روایت کند و از حسن ثانی ابوبکر محمد بن ابراهیم بن المقری روایت آرد. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا